البلدان (ابن الفقیه) کتاب «البلدان ابن فقیه» اثر ابوبکر احمد بن محمد بن اسحاق همدانی ، معروف به ابن فقیه به زبان عربی و در حدود سال ۲۹۰ ق نوشته شده است. نویسنده در این کتاب به معرفی و تشریح شهرهای بزرگ دنیا پرداخته است. ۱ - ساختار کتابکتاب با دو مقدمه از محقق کتاب یوسف الهادی و مؤلف در بیان مختصری از زندگینامه نویسنده و اشاره به محتوای اثر، آغاز و مطالب در چهل و دو قسمت، ارائه شده است. «البلدان» را نمیتوان نوشتهای صرفا جغرافیایی به شمار آورد. این کتاب، در واقع مجموعهای ادبی همراه با شعر و طنز است که با استفاده از تالیفات دیگران نوشته شده و گزیدهای است که مؤلف برای استفاده افراد غیرمتخصص علاقه مند گردآورده است. مطالب کتاب، تا اندازهای با نوشتههای « جاحظ » مرتبط و نزدیک بوده و بعضی از مؤلفان چون مقدسی، نویسنده را مقلد جاحظ دانستهاند. البلدان را گروهی از محققان ستودهاند و حتی آن را جزو اصول و متون عمده جغرافیا محسوب داشتهاند. از متقدمان، مقدسی و یاقوت، فراوان از آن نقل و به آن استناد کردهاند. ۲ - گزارش محتوامطالب کتاب با شرحی پیرامون آفرینش زمین و آسمان و اختلاف شب و روز آغاز شده است. این مطالب مؤید تصوری است که تا پیش از اسلام نیز در میان ایرانیان ، یهودان و دیگران پیرامون هفت بخش بودن زمین وجود داشته است. نویسنده به هنگام بحث پیرامون نخستین سیر و سفرهای عهد اسلامی، از حوادثی یاد کرده است که بیشتر جنبه داستان سرایی دارد. از این جمله، داستانی است که به عباده بن صامت از قبیله خزرج منسوب است که از مردم مدینه و انصار پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بود. یکی از مسائلی که نویسنده در کتاب خود بدان اشاره کرده، مساله استفاده از نقشه جغرافیایی در میان عرب هاست. آنان به ویژه پس از فتوحات، به کسب اطلاعات درباره اقوام و کشورها روی آوردند. این اطلاعات در بسیاری از موارد با افسانه آمیخته است زیرا در آن زمان ، عربها هنوز با نقشههای جغرافیایی آشنایی نداشتند. نویسنده درباره آشنایی عربها با نقشه جغرافیایی، به داستانی متفاوت با داستان طبری، اشاره کرده و نوشته است هنگامی که حجاج بن یوسف نماینده خود را نزد دیلمیان فرستاد و آنان را به پذیرش اسلام و یا پرداخت جزیه دعوت نمود، دیلمیان از پذیرفتن پیشنهاد او سرباز زدند. از این روی دستور داد تا نقشه (صورة) دیلم و دشتها، کوهها، درهها و جنگلهای آن سرزمین را فراهم آورند. ابن فقیه از وقایع عهد خلافت معتضد (۲۷۹- ۲۸۹ ق) یاد کرده و او را «خلیفتنا» نامیده است. وی در ضمن، دوبار از مکتفی ذکری به میان آورده، ولی به عنوان خلیفه از او یاد نکرده است. معلوم میشود که به هنگام نگارش کتاب، یا مکتفی هنوز به خلافت نرسیده بوده و یا اینکه نویسنده از آن آگاهی نداشته است. نویسنده از وجود مسجد جامع سمرقند نیز یاد کرده است. وی به نقل از اصمعی مینویسد که بر دروازه سمرقند، با خط حمیری نوشته شده است که از این شهر تا صنعا ، هزار فرسنگ و از بغداد تا افریقیه هزار فرسنگ و از سیستان تا دریا دویست فرسنگ است. او برخلاف برخی، با صراحت از ورود برمک به مدینه در عهد خلافت عثمان و اسلام آوردن او یاد کرده و نوشته است که وی پس از مسلمان شدن، نام عبدالله برخود نهاد. مطالبی که وی به نقل از سلیمان سیرافی آورده نیز شایان توجه بسیاری است، زیرا از این بازرگان مشهور ایرانی که به سفرهای دریایی پرداخته بود، جز بعضی داستانهای افسانه آمیز، تقریبا هیچ اطلاعی در دست نیست. مساله جالب دیگر، اینکه وی از وجود مسجدی در کنار کلیسا ، در شهر حمص یاد کرد است و این نکته گفته «بارتولد» را مبنی بر اینکه در سده دهم میلادی مسلمانان و مسیحیان در زیر یک سقف به عبادت میپرداختند، به یاد میآورد. نویسنده همانند ابن خردادبه، یعقوبی و ابن رسته، کوشیده است تا مطالب نسبتا منظمی از اوضاع قومی و نظام اداری سرزمینهای مختلف اسلامی ارائه کند. گرچه نوشتههای او را از دیدگاه جغرافیایی نمیتوان در حد آثار گروهی از جغرافی نگاران همزمان وی به شمار آورد، با این وصف، از دیدگاه فرهنگی و تاریخی، در بعضی موارد برتر از آن هاست. وی تصویری روشن از ذوق ادبی و تمایلات جوامع روشنفکری عربی زبان اواخر سده ۳ ق/ ۹ م ارائه کرده است. در دانش معاصر، نویسنده نه تنها از نظر بیان مطلب درباره آسیای میانه و قفقاز شهرت دارد، بلکه نوشتههای او درباره مسائل بازرگانی و خط سیر بازرگانان یهودی و اسلاو نیز قابل توجه است. با این حال، مقدسی از فقدان نظم در کتاب او یاد کرده و نوشته است که وی جز شهرهای بزرگ را نام نبرده، روستاها و بخشها را مرتب نکرده و چیزهایی در کتاب آورده است که شایسته نیست. گاه از دنیا پرهیز میدهد و گاه بدان میخواند، گاه میگریاند و گاه بازی میدهد و میخنداند. در کتاب او حشو و زواید نیز کم نیست. «کراچکوفسکی» نیز در این مورد حق را به مقدسی میدهد. در تایید نظر مقدسی کافی است به سرفصلها و موضوعهای بخش نخستین کتاب، پیرامون آفرینش زمین و دریاهایی که زمین را احاطه کردهاند، شگفتیهای آن، تفاوت میان چین و هند ، مکه ، بیت الله الحرام ، طائف ، مدینه و مسجد آن، تفاوت میان تهامه و حجاز ، یمامه ، بحرین ، یمن ، جدی گرفتن هزلیات و هزل شمردن مطالب جدی، ستایش خانه بدوشان و آوارگان، مصر و نیل ، سرزمینهایی چون نوبه، حبشه ، مغرب ، بیت المقدس ، دمشق ، جزیره ، بیزانس و غیره توجه شود. به عنوان نمونه هنگام وصف یک چشمه نزدیک همدان به سه موضوع اشاره شده است: شرحی در ستایش آب سرد، همنوایی میان عبدالقاهر و حسین بن ابی سرح در ستایش همدان و عراق و نکوهش آنها و سرانجام موضوع میهن دوستی. صرف نظر از نقایص یاد شده، نویسنده به مسائلی اشاره کرده که گرچه افسانه آمیز به نظر میرسد، ولی از دیدگاه تاریخی قابل توجه است. به عنوان نمونه، قدیمترین شرح پیرامون سمرقند در عهد اسلامی از وی میباشد. به نوشته او گرد سمرقند، همانند بلخ و بخارا ، دیواری به طول دوازده فرسنگ با دوازده دروازه وجود داشته که از چوب ساخته شده بودند و هر یک دو لنگه داشتند؛ در پشت هر دروازه، دو در دیگر وجود داشت که میان آنها، جایگاه دروازه بانان بود. آخرین حادثه تاریخی که در کتاب دیده میشود، مربوط به قتل عمرو لیث صفاری است که به نوشته طبری، حکم آن در آخرین لحظات حیات معتضد صادر شده و پس از مرگ خلیفه صورت گرفته است. ۳ - وضعیت کتابخلاصه اثر با عنوان مختصر کتاب البلدان، به کوشش دخویه در ۱۸۸۵ م انتشار یافته است. قسمتی از کتاب که مربوط به بخش ایران میباشد، توسط انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، با ترجمه فارسی ح- مسعود، در دیماه ۱۳۴۷ ش منتشر شده است. در انتهای اثر فهارس آیات قرآن ، قوافی، اماکن و شهرها و محتویات در انتهای اثر آمده است. پاورقی کتاب نیز مشتمل بر توضیح برخی عبارات و اعلام و درج منابع است. [۲]
دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ص۴۰۸.
۴ - پانویس
۵ - منبعنرم افزار جغرافیای جهان اسلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور). |